تولد دوسالگی نگارجون
سلام عزیز دل مامان و بابا ، نگار عزیزم خیلی دوستت دارم.منو ببخش که مدتی هست که به دلیل مشغله زیاد نتونستم وبلاگتو به روز کنم .بیست و یک اسفند نودو چهار تولد دوسالگی تو عزیزدلمون بود.دخترگلم ماشاءلله حسابی شیرین تر و دوست داشتنی تر شدی.انقدر خوش بیانی و با زبونت طوری دلبری میکنی که همه رو جذب خودت کردی.من و باباجون رو مرتب با لقب مامان عزیزوگلم و بابای عزیزوگلم خطاب میکنی.البته لازم به ذکر هست که بگم حسابی لجبازو یک دنده شدی و دلت میخواد همه کارهاتو شخصا خودت انجام بدی و کسی هم کمکت نکنه و مستقل باشی.که البته اقتضای سنت هست.عزیزدلم امسال به دلیل اینکه تولدت با ایام فاطمیه متقارن شد ما نتونستیم برات تولد بگیریم البته ان شاءلله سال آینده جبران میکنیم.فقط برات یه کیک پرتقالی پختم و چندتا عکس و فیلم ازت گرفتیم.مثل همیشه میگم که من و باباجون خیلی دوستت داریم و خدای مهربونو به خاطر هدیه ای چون تو تا ابد شاکریم .از خدا میخوام که مثل همیشه حافظ و نگهدارت باشه ثمره عشق من و بابا جون.