نگار جونمنگار جونم، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

ثمره عشق مامان و بابا

مامان نگار هستم

اولین دیدار باباجون با دختر کوچولو

سلام دختر کوچولوی عزیزم دیروز که روز تولد حضرت معصومه (س) و روز دختر بود به همراه مامان جون به مرکز سونوگرافی مهر رفتیم و من اونجا متوجه شدم خداوند یه دختر کوچولوی ناز رو در این روز عزیز به ما هدیه کرده است. دخترم زمانیکه برای اولین بار دیدمت ، تازه باورم شد که بابا شدم چون تا قبل از اون لحظه باورم نمی شد که این اتفاق افتاده باشه.شما تو دل مامان جون آروم در حال استراحت بودی و بعضی مواقع پاها و دستای کوچیکت رو تکان می دادی . زمانی که برای اولین بار خانم دکتر صدای قلبت رو برامون پخش می کرد از شدت خوشحالی و شوق اشک تو چشمام جمع شد . این صدای زیبا ، صدای قلب دختر کوچولوی عزیز من بود . راستش از موقعی که دیدمت احساس می کنم که...
17 شهريور 1392

عیدی حضرت معصومه(س)در روز میلادش (روز دختر)

سلام عزیزدل مامان قربون شکل ماهت برم دیروز بالاخره انتظار من و بابا جون به سر رسید و ما  شکل ماهتو تو مانیتور  سونوگرافی دیدیم شما یه دختر خانوم خوشگل و ناز بودی که خدا در میلاد با سعادت حضرت معصومه(س) و روز دختر به ما داد صدای قشنگ قلبتم شنیدیم ماشاءلله خیلی تند میزد در ضمن برامون دستاتم تکون دادی بابا جون که خیلی ذوق کرده بود و تو اتاق سونو از همون  اول ازت فیلمبرداری کرد. خدا حفظت کنه خداروشکر همه چیزت خوب بود و صحیح و سالم بودی دختر عزیزم من و بابا جون خیلی دوستت داریم و امیدوارم که خوب رشد کنی و صحیح و سالم بیای بغلمون. باز هم خدای مهربونو از اینکه تو فرشته کوچولو رو به ما هدیه کرده شکر میکنم .در ضمن دیر...
17 شهريور 1392

تاخیر در دیدار نی نی گلم

سلام عزیز دلم، خوبی مامان جون؟ در چه حالی ؟ تو دل مامان بهت خوش میگذره! به من که خیلی خوش میگذره چون تو فرشته کوچولو تو دلمی و به داشتنت میبالم. راستش عزیزم امروز ظهر از سونو گرافی بهم زنگ زدن و گفتند که چهارشنبه خانوم دکتر یه کم زود میره و باید تاریخ سونو را تغییر بدم و قرار شد که دیدار ما با شما به شنبه ١٦ شهریور مصادف با ولادت با سعادت حضرت معصومه(س) موکول بشه.یعنی ٣ روز تاخیر! اولش یه کم ناراحت شدم چون من و بابا جون خیلی داریم برای دیدن شما لحظه شماری میکنیم اما بعدش گفتم شاید حکمتی بوده در ضمن خوش یمن هم هست و روز ولادت هم هست و شما تا اون روز ١٢ هفته و ٣ روزت میشه.به احتمال زیاد من و بابا جون روز  شنبه ...
10 شهريور 1392

انتظار ی دوباره برای دیدن میوه زندگیمون

سلام عزیز دلم خوبی مامان جون؟ تو دل مامان که جات راحته آره؟  چقدر تو نی نی خوبی هستی از اول بارداری تا الان منو اصلا اذیت نکردی! معلومه که  از الان هوای مامان جونتو داری قربونت برم.  دلم برات خیلی تنگ شده  راستی فردا میشه ١٠ هفته که تو دل مامان هستی و به امید خدا ٢ هفته دیگه انشاءلله قراره برم سونو گرافی NT تا روی ماهتو دوباره ببینم و از صحت و  سلامت شما باخبر بشم، نمیدونی چقدر برای دوباره دیدنت ذوق دارم و دارم روز شماری میکنم تا 13 شهریور بشه و من و باباجون با هم بریم سونوگرافی بیمارستان مهر پیش خانم الماسیان و روی ماهتو از نزدیک تو مانیتور سونوگرافی ببینیم بابا جونتم خیلی ذوق داره آخه برای...
29 مرداد 1392

بهترین روز زندگیم

سلام عزیزدلم قربونت برم امروز بالاخره چشمم به جمالت روشن شد و تو کوچولوی عزیزمو تو مانیتور سونوگرافی دیدم که قلب کوچیکت عین نبض بالا و پایین میرفت نی نی گلم نمیدونی چقدر خوشحالم که امروز دیدمت و شکر خدا همه چیزت طبیعی و نرمال بود فقط تو سونوگرافی صدای قلبتو برام نزاشت و من فقط تصویرتو دیدم نمیدونی تا امروز چقدر استرس داشتم! ولی شکر خدا خیالم راحت شد از خدای خوبم خیلی ممنونم به خاطر اینکه تو کوچولوی نازو به من هدیه کرده برای همه دوستای نی نی سایتم دعا میکنم که انشاءلله به حق این روزای عزیز به زودی همشون این لحظات زیبارو تجربه کنند.باباجونتم وقتی فهمید خیلی خوشحال شد و ذوق کرد امیداورم قلب کوچولوت تا سالیان  سال برای من و بابا جونت بزن...
16 مرداد 1392

در انتظار شنیدن قشنگتریت صدای دنیا (صدای قلب ثمره عشقمون)

سلام به روی ماهت عزیزدل مامان جون و بابا جون قربونت برم نمیدونی مامان و بابا  چقدر از اومدنت خوشحالن عزیزم  فردا میشه  ٦ هفته که تو اومدی تو دلم  و من انشاءلله ١٦ مرداد  اگه خدا بخواد میرم سونو گرافی تا بتونم زیباترین صدای دنیا یعنی صدای قلب کوچیک عزیزدلمو بشنوم عزیزم نمیدونم چرا انقدر مضطربم انگار تا صدای قشنگ قلبتو نشنوم دلم آروم نمیشه به خدا بگو تو این مدت باقیمونده به من صبر و آرامش بده تا اون روز، راستش طاقتم خیلی کم شده دلم میخواد زودتر ببینمت. راستی شما تا امروز کنجد هستی و از فردا کم کم اندازه یه دونه عدس میشی. قربونت برم که از خدا خواستی که زود بیای پیش ما انشاءلله  خدا حفظ...
1 مرداد 1392

ثمره عشق مامان و بابا خوش اومدی

سلام عزیز دل مامان و بابا خوش اومدی نی نی گلم امروز من دیگه مطمئن شدم که مامان شدم صبح رفتم آزمایش دادم تا اینکه نیم ساعت پیش بابا جون جواب آزمایشو گرفت،جوابش مثبت(++++++++++++++) بود با عدد بتای ٥٠٠ عزیزم من در اولین سحرگاه ماه مبارک رمضان فهمیدم که تو اومدی تو دل مامان خدایا شکرت. امام حسین(ع) خیلی زود عیدیمو بهم داد.  خدایا شکرت.باباجون هم خیلی از اومدنت خوشحال شده و کلی ذوق کرد وقتی هم از آزمایشگاه اومد یه کیک خوشگل برات گرفته بود که برات بعد از افطار جشن بگیریم.عزیزم نمیدونی چه حس عجیبی دارم خیلی خوشحالم. از ته دل برای همه خاله های منتظر نی نی سایتیت دعا کردم که خدا به زودی دلشونو شاد کنه. راستی ما امر...
20 تير 1392

تا آغاز ماه رمضان باز در انتظارم

سلام عزیز دل مامان قربونت برم خوبی؟ بازم این ماه برای مامان ناز کردی تا عزیزتر بشی و من بازم تا یک ماه دیگه منتظرت بمونم . میوه دل مامان و بابا نمیگی که ما گناه داریم و دلتنگتیم! عیبی نداره هر چه قدر دوست داری برای ما ناز کن ما همچنان با تمام وجود منتظر اومدنت میمونیم عزیزم. راستش باباجون این ماه خیلی به اومدنت امیدوار بود همش باهات حرف میزد و ذوق داشت دیروز که فهمید نیومدی یه کم دلش ازت گرفت خوب ولی زیاد بروز نداد، ولی من از چشماش خوندم که دلش گرفته منم خیلی دلم گرفت ولی خوب حتما  عزیزم خدا بازم صلاح ندونسته که این ماه هم بیای تو دل مامان آخه خدا خیلی مهربونه و بنده هاشو خیلی دوست داره و خودش بهتر از هر کس دیگری خیر و صلاحشونو میدون...
23 خرداد 1392

و حالا تا میلاد امام حسین(ع)

سلام عزیز دل مامان جون  و بابا جون راستش این ماه باز مامان و بابا رو تو انتظار گذاشتی و شب لیله الرغائب اومد اما تو نیومدی و همون روز من فهمیدم که باید یک ماه دیگه دوباره منتظرت بمونم عزیزدلم.راستش همین طور که داشتم روزها رو تو تقویم نگاه میکردم همون لحظه فهمیدم که ماه بعد من تو میلاد با سعادت امام حسین(ع) میفهمم که تو اومدی تو دل مامان یانه! اون لحظه یه دفعه دلم ریخت، عجیب تر این بود که من تو سال ٨٩ روز میلاد امام حسین(ع) یه مراسم مولودی برای آقا  نذر کرده بودم و خدا همون سال حاجت منو داد اما بنا به دلایلی سال 90 و 91 نتونستم نذرمو ادا کنم  و ادای نذرم به تاخیر ...
28 ارديبهشت 1392