نگار جونمنگار جونم، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

ثمره عشق مامان و بابا

مامان نگار هستم

عکسای سیسمونی نگار جونم(قسمت دوم)

سلام دخترگلم. امروز  هم اومدم  ادامه عکسای وسایل سیسمونیتو برات بزارم . انشاءلله خدا حفظت کنه عزیزدل مامان و بابا . بقیه عکسها را در ادامه مطلب گذاشتم. الهی مامان قربونت بره،  مبارکت باشه نگارم.انشاءلله وقتی به دنیا اومدی به شادی از همشون استفاده کنی.   ...
30 دی 1392

عکسای سیسمونی نگار جونم(قسمت اول)

سلام دختر گلم ، خوبی عزیزدل مامان؟عیدت مبارک گلم . امروز میلاد با سعادت حضرت محمد(ص) و امام صادق (ع) بود. دیروز هم مامان جونت مهمونی سیسمونیتو  در  شب میلاد برگزار کرد. امروز هم با باباجون عکسای اتاق قشنگتو به همراه وسایل سیسمونیت گرفتیم و من تصمیم گرفتم همین امشب   عکسا رو برات بزارم. نگار جونم امروز هم مثل همیشه تو دل مامان حسابی دلبری کردی و من و بابا جون کلی ذوق کردیم. خدا تو رو برامون حفظ کنه عزیزم.مشتاقانه منتظر اومدنت هستیم .   ...
29 دی 1392

نگار جونم 30 هفته ای شد خدایا شکرت

سلام قربونت برم خوبی دخترگلم؟ این روزا خیلی شیطون شدیا ! حسابی تو دل مامان دلبری میکنی. عزیزدل مامان امروز به لطف خدا وارد هفته ٣٠ شدی .راستی عزیزم سیسمونیت شکر خدا کامل شد و برات یه اتاق رویایی درست کردیم مطمئنم وقتی که دنیا بیای از سلیقه مامان و بابات خوشت میاد. انشاءلله به زودی عکساشو برات میزارم تو وبلاگت. فدات بشم ما از اول دی تا ١٥ دی مشغول تکمیل  و تدارک سیسمونیت بودیم سعی کردیم تا اونجا که میتونیم بهترینها را برات بگیریم. راستی همین جا از مادر جون و پدرجون که زحمت تهیه سیسمونی رو کشیدند تشکر میکنم انشاءلله خدا برای ما حفظشون کنه. آخه شما اولین نوه هستی و خیلی براشون عزیزی و خیلی برات ذوق دارند. نگار جونم انشاءلله این هفته ها...
18 دی 1392

اسم دختر گلم نگار شد

سلام عزیزدل مامان و بابا قربونت برم بالاخره با بابا جون تصمیم نهایی رو گرفتیم و بین کلی اسمی که در نظرگرفته بودیم روی اسم نگار به توافق رسیدیم. راستش تنها اسمی بود که خیلی به دلمون  نشست  . از اول هم این اسم جزء اولین اسم انتخابیمون بود. امیدوارم که اسمتو دوست داشته باشی. معنی اسم قشنگت هست:     نگار : نقش، تصوير، زيور، زينت، دختر يا زن زيباروی، معشوق زیباروی، رنگين و منقش. نگار عزیزم  امشب شب یلداست (٣٠ آذر)که بلندترین شب سال هست، انشاءلله سال آینده تو هم در کنارمون هستی و با هم این روز قشنگو جشن میگیریم. در ضمن اگه خدا بخواد این هفته قراره بریم برات سیسمونی بخریم.نمیدونی چه حس عجیبی...
30 آذر 1392

دلنوشته های مادرانه

 سلام عزیز دل مامان و بابا، خوبی قربونت برم؟ نمیدونی من و بابا جون چقدر دلتنگ   روی ماهت هستیم   عزیز دلم امروز  ٢٥ هفته شده که تو نازدونه عزیزم مهمون دل  مامان شدی،خیلی   خوشحالم و خداروشکر میکنم که تا اینجای بارداری رو به خوبی پشت سر گذاشتم  و تو عزیزدلم از همون اول هوای مامانتو داشتی و من اذیت نشدم.  گلم ٥ روز دیگه ٦ ماهم تموم میشه و وارد ماه ٧ میشم امیدوارم که  این ٣ ماهه آخر بارداری را هم با سلامت به لطف خدا پشت سر بزارم و در پایان این ٣ ماه تو عزیزدلمو در آغوش بگیرم.  راستی نمیدونی بابا جون چقدر دوستت داره! هر روز قربون ص...
13 آذر 1392

عکسهای خوشگل دخترگلم در سونوگرافی آنومالی

نازدونه مامان خوبی؟ امروز اومدم برات چند تا از عکس های خوشگلتو بزارم تو وبلاگت. امیدوارم که خدا همیشه حافظ و نگهدارت باشه عزیزدل مامان و بابا.     راستی عکس کیکی که هفته پیش به مناسبت  چهارمین سالگرد عقد آسمونیمون پختم به عنوان یادگاری اینجا برات میزارم. اینم عکس کیک پرتقالی چهارمین سالگرد عقد مامان جون و بابا جون:   ...
15 آبان 1392

دختر نازم داره کم کم بزرگ میشه خدایا شکرت

سلام عزیزدلم ،قربونت برم من و بابا جون یکشنبه صبح رفتیم مرکز سونوگرافی البته  خانم دکتر یه کم دیر اومد!دل تو دلمون نبود که زودتر شکل ماه تو رو ببینیم گلم.بالاخره ساعت ١٠:٣٠ صبح نوبتمون شد ورفتیم تو اتاق.خیلی باشکوه بود ماشاءلله خیلی بزرگ شده بودی نسبت به ١٢ هفتگیت!  خانم دکتر گفت ١٩ هفته و سه روزته و وزنتم ٣٠٠ گرمه. چقدر ناز انگشتای دست و پاتو تکون میدادی. تو مانیتور روبروم تمام حرکاتتو میدیم، این سونوگرافی آنومالی بود که در اون کلیه اعضای بدنتو چک میشد. باباجونت میخواست عین بار قبل با دوربین از صفحه مانیتور فیلم بگیره که گفتند مجوز نداریم برای این کار. بعد خانم دکتر گفت من بهتون سی دیشو میدم و ما خوشحال شدیم. البته هن...
7 آبان 1392

نازدونه عزیزم همه زندگی ماست

سلام نازدونه مامان،قربون شکل ماهت برم خوبی؟امروز جواب آزمایش خون غربالگری سه ماهه دومو بردم پیش خانم دکتر،خداروشکر همه چیز خوب بود و خانم دکتر گفت نی نیتون صحیح و سالمه و جواب آزمایشت هم خیلی خوبه بعد گفت برو رو تخت دراز بکش تا صدای قلبشو  بشنوم . عزیزدل مامان نمیدونی چه لحظه باشکوهی بود باز دوباره صدای قشنگ قلبتو برای بار دوم شنیدم خیلی لحظات شیرینی بود .  دلم نمیخواست اون لحظه تموم بشه بعد خانوم دکتر گفت خداروشکر صدای قلبش هم خوبه و قلبشم سالمه، بعد برام یه سونوگرافی نوشت که باید دو هفته دیگه برم ، از الان تا اون روز دارم برای دیدنت  ثانیه شماری میکنم دختر گلم،بابا جونتم خیلی خوشحاله آخه اونم قراره بیاد و با هم بریمو ...
21 مهر 1392

دلتنگی برای دخترم

سلام به روی ماه دختر گلم، مامان جون قربونت بره ببخش منو که خیلی وقته نیومدم وبلاگتو آپ کنم آخه راستشو بخوای همش منتظر بودم اسمت تصویب بشه و بیام اسمتو اعلام کنم ولی ... راستش بابا جونت خیلی حساسه! چند تا اسم تا الان برات انتخاب کردیم ولی هنوز نتونستیم یکیشو انتخاب کنیم باباجون گفته یه کم دیگه بهش زمان بدم،منم دیگه تحمل نکردم و اومدم برات بنویسم، گلم دیروز به سلامتی  وارد هفته 16 شدی خداروشکر هنوز هوای مامانتو داری و اصلا منو اذیت نکردی عزیزدلم هفته بعد باید برم آزمایش غربالگری سه ماهه دوم امیدوارم که همه چیز خوب باشه و چند هفته دیگه هم با بابا جون بریم سونو گرافی و دوباره روی ماهتو ببینیم ، من و بابا جون هر روز عکس سونوی 1...
11 مهر 1392